یکی ازتفاوتهای بارز هنرانقلابی را باید در ویژگیهای شخصیتی هنرمندان این دوره جستجو کرد. هنرمند انقلابی و به قولی متعهد، انسانی است که دچار نوعی تحول و دگرگونی شده است و با عنایت به دیدگاهها و تفکرات متعهدانهاش دست به خلق اثر میزند. هدف او صرف آفرینش هنری نیست. هنر متعهد نیازمند هنرمندی متعهد است. به همین خاطر برای او شناخت تکنیکها کفایت نمیکند. او هنر را تجسم یک تجربهی انسانی میداند. با این نگاه که اگرخود متحول نشده باشیم نمیتوانیم دیگران رامتحول کنیم. به قول استاد علامه جعفری اگر درون هنرمند تصفیه نشده باشد اثرهنری وی ممکن است نه تنها مفید نباشد بلکه مضر هم باشد. از این رو، دیدگاههای بدبینانه هنرمندان و بازیگران در آثارشان بسیار مشهود میشود.
اجرای نمایش «واگویههای گندابی» درسال گذشته برای ما دقیقا این احساس را داشت و این توفیقی بود که برای گروه ما حاصل شد. علت توفیق نمایشهایی از این دست، این است که مردم مشغلهشان را در آن اثر میبینند. این توفیقی که بیش از هرچیز مرهون اعتقاد و باور عوامل اجراکننده است. اجرایی از جنس مردم و برای مردم و به قول بسیاری از تئاتریها کاری دلی شد و سرآخر نیز از صحن حضرت فاطمه(س) در نجف و کربلای معلی سر در آورد.
همان چیزی که "علی گندابی" کاراکتر اصلی این اثر را از همدان به نجف و کربلا کشاند ما را هم چون باد با خود برد. «واگویههای گندابی» دیگر برای ما اجرای یک نمایش نبود که یک دل نوشته بود. در اجرای تهران بسیاری از هنرمندان نامدار را به عنوان مخاطب، با خود همراه کرد و در همدان نیز هرچه اجرا میکردیم همچنان مخاطب و تماشاگر داشت. واگویهها ما را کشاند تا آن سوی حقیقت.